Search
Close this search box.
Search
Close this search box.
مهری شاعر وگوهرشاد ملکه ی ادب پرور ایران

عنوان اپیزود:

اپیزود 23 – مهری شاعر وگوهرشاد ملکه ی ادب پرور ایران

شماره اپیزود:

گوینده:

مارال پژاوند

درباره اپیزود:

درود و مهر من مارال پژاوند هستم با پادکست زن در قاب تاریخ
و این قسمت پنجم از پادکست زنان ادیب ایران زمینه با نقش آفرینی مهری هروی و بانو گوهرشاد بیگم
در پادکست زنان ادیب ایران زمین با زنانی آشنا میشیم که نماد و الگویی از زنانی هستند که از درون جوشیدند ، سرود خودشون رو سر دادن و از دل تمام نابرابری‌های جنسیتی راهی برای ابراز وجود پیدا کردن اما اغلب در گوشه و کنار تاریخ گم شدن، در سایه موندن ، در انزوا فراموش شدن و یا اون طوری که شایسته است نامی از اونها برده نشده . زنانی که با لالایی های مادرانه و قصه هایی که نسل به نسل به اونها رسیده بود؛ به دنیای ادبیات پا گذاشتن ، تا بالاخره با همه گیری آموزش خوندن و نوشتن ، به امروزی برسم که زنان در تمام عرصه ها ی فرهنگی،هنری، ادبی، سیاسی و اجتماعی حضوری چشمگیر ، پررنگ و اثرگذار دارن.
اسپانسر این مجموعه هیچ کسی غیر از خود شما نیست. از شما نازنینان میخوام در صورتیکه این روایت به گوش جانتون نشست صدای من باشید و زن در قاب تاریخ رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید.
قبل شروع داستان، لازمه یادآور بشم که در این میانه یعنی قبل و بعد از ملک خاتون ، حافظ بانوان که در اپیزود قبل بهش پرداختم، شاعران زن دیگری هم بودن . نظیر لاله خاتون معروف به پادشاه خاتون که در دوره ای حکمران کرمان بود که هم اشعار زیبا میگفت و هم خوشنویسی میکرد. یا بیجه منجمه که در کنار سرودن شعر و مناظره با جامی شاعرمعروف هم دوره ی خودش ، گفته شده ستاره شناسی ماهر بوده و تقویم سالیانه می نوشته.
و همینطور شاعران زن دیگه ای که اغلب در سایه ی اسم پدر، نامی از اونها در تاریخ برده شده هم ، حضور داشتن که دوران زندگیشون پراز ابهامه و یا آثار زیادی از اونها باقی نمونده که این به هیچ وجه دلیل کم اهمیت بودن اونها نیست ، بلکه من اینجا در پادکست زن در قاب تاریخ تلاش می‌کنم از هر عصر و زمانه ای ، قصه ی زندگی اون زنانی رو بگم که مستندات بیشتری از اونها و اثری از آثار منظوم ، مکتوب و یا اقدامات فرهنگی شون باقی مونده باشه .
خب بپردازیم به داستان امروز
روایت امروز من ، آشنایی با یکی از زنان شاعر ایران بزرگ به نام مهری هروی و همینطور معرفی ملکه ی کاردان و اثرگذار سلسله‌ی تیموری، گوهرشاد بیگمه که این دختر خوش قریحه رو زیر چتر حمایت خودش گرفته بود و شاید داستان امروز من بهونه ای باشه برای بیان اهمیت این موضوع که چقدر ضروریه ما زنان دستهای حمایتگرمون رو به سمت همدیگه دراز کنیم و باهم و در کنار هم رشد کنیم. کاری که دو بانوی کارآفرین این آکادمی با تمام قلبشون ، برای پیوند دادن زنان توانمند ایران با فراهم کردن زمینه های مناسب آموزشی در پلتفرم بزرگ آوای صلح سیمرغ برای زنان ، انجام میدن .
این روایت ، قصه ی عهد و زمانه ای که تقریبا دعواها بر سر جانشینی تیمور لنگ، تموم شده و قلمرو یکپارچه ای در ایران بوجود اومده همه هم به کمک و ذکاوت مشاوره ی سیاسی و فرهنگی همسر باهوش پادشاه زمانه شاهرخ شاه تیموری، همین گوهرشاد بیگم خانمه.
خوبه بدونیم اساسا توی عصر تیموریان خاتونها و بانوان دربار نسبتا از حقوق ، احترام و اهمیتی بیشتربرخوردار بودند. عرض کردم خاتونهای دربار . این در مورد زنان در سطح عادی جامعه که وظیفه ی اصلی اونها خدمت به همسر و فرزند پروری بود و در صورت تصرف برخی نواحی ،غنیمت جنگی محسوب می‌شدند ، مثل یک کالا به پادشاهان کشورهای دوست ، هدیه داده میشدن ، صدق نمی‌کنه.
بانو گوهرشاد بیگم نیکوکار ، هنرپرور و به تاریخ و ادبیات علاقمند بود . تحت حمایت این بانو بود که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به زبان و عنصر اصلی دربار تیموریان ارتقا پیدا کرد اونهم در دوره و زمونه ای که هنوز بوی سوختگی کتاب‌ها و کتابخونه های نیشابور بعد از حمله ی مغولان به مشام مردم میرسید‌. به دستور او چند مناره و مدرسه ساخته شد و خالی از لطف نیست که بدونیم، مسجد گوهرشاد مشهد ، از شاهکارهای معماری ایران ، به دستور و هزینه ی مالی همین گوهرشاد بیگم خانم ما، احداث شده.
خب بگم ازدخترک جسور هراتی ، با نام کامل مهرالنساء متخلص به مهری که مطابق معمول از ابتدا و انتهای زندگی اش اطلاعات دقیقی در دست نیست. مهری متولد هرات و سخن سرای همین سلسله ی پادشاهی در ایران یعنی تیموریان در قرن نهم هجری قمری بود. او ندیمه ی مخصوص گوهرشاد بیگم و مصاحبش بود. گوهرشاد به این ندیمه ی مخصوصش ، لقب مهری فاضل و مهری شیرین سخن ،داده بود ‌.
حمایت‌هایی گوهر شاد بیگم از شاعران و هنرمندان و اقدامات موثر او در ترویج فرهنگ و هنر انجام داد ، هرات رو به مرکز فرهنگی ایران بدل کرده بود. میشه گفت مهری که خودش از زنان شاعر نامدار این دورانه ،جسارت و شوخ طبعی اش در شعر رو به واسطه ی همین آزادی و وابستگی به دربار بدست آورده بود.
یکی از غزل‌های معروف مهری رو باهم بشنویم:
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حل این نکته که بر پیر خرد مشکل بود
آزمودیم، به یک جرعه ی می حاصل بود
گفتم از مدرسه پرسم ، سبب حرمت می
در هر کس که زدم بیخود و لایعقل بود
خواستم شور دل خویش بگویم با شمع
داشت او خود به زبان آنچه مرا در دل بود
در چمن صبحدم از گریه و از زاری من
لاله سوخته ،خون در دل و پا در گل بود
آنچه از بابل و هاروت، روایت کردند
سحر، چشم تو بدیدم همه را شامل بود
دولتــــــی بود تماشای رخت ، مهری را
حیف و صد حیف ، که این دولت مستعجل بود
مهری با طبیب مخصوص شاهرخ خان و گوهرشاد بیگم که مرد کهنسالی بود ؛ ازدواج کرد . مهری ایکه در نوجوانی سرشار از شوق و حرکت بود به دلیل تفاوت سنی وفکری زیاد با عبدالعزیز همسرش ، علاقه ای به او نداشت .
روزی گوهر شاد در بالای قصر نشسته بود، مهری رو با شوهر پیرش به نزد خود فراخواند.عبدالعزیز به احترام ملکه ، قدم‌های بلندتر بر می‌داشت تا زودتر بخدمت برسد که بخاطر پیری قدمهایش ناموزون شده بود و این مسئله اسباب خنده ی ملکه رو فراهم کرد.مهری هم که زن حاضر جوابی بود خنده ای کرد و فی البداهه این بیت رو سرود.
مرا با تو سر یاری نمانده
سر مهر و وفاداری نمانده
تو را از ضعف و پیری، قوت و زور
چنانکه پای برداری ، نمانده
و یک دوبیتی دیگه از مهری که نشان از ناخرسندی او از این ازدواج و پیرسالی همسرش هست:
شوی زن نوجوان ، اگرکه پیر بود
تا پیر شود ، همیشه دلگیر بود
ضرب‌المثل است اینکه زنان می‌گویند:
در پهلوی زن ، تیر به از پیر بود
این جسارت و کنایات شیرین مهری در بیان خواسته و امیالش اونهم در جامعه ی مردسالار، که به دلیل کبر سن همسر، در شعرش تراوش می‌کرد سبب شد که شوخی ، جوهره ی شعر مهری بشه و اون رو در ردیف شاعران شوخ طبع پارسی گو قرار بدن.
امروزه در هرات نام یکی از خیابانهای بزرگ و اصلی و یک لیسه یا همون دبیرستان، به افتخار مهری و به نام او ، مهری هروی نامگذاری شده و اما گوهر شاد بیگم نماد و الگویی برای زنان فرهیخته ، وطن دوست و توانا در ایران و افغانستانه که به واسطه ی جایگاه و موقعیت سیاسی که داشت ؛ تونست خدمات ماندگاری در عرصه های ادبیات ، فرهنگ و هنر این سرزمین به یادگار بگذاره .اوعلاوه بر اینکه از زنان ادیب زمانه ی خودش نظیر مهری هروی حمایت کرد تا اشعارش رو به گوش زنان و مردان هم عصر و همینطور آیندگان برسونه، از بانوی نیکوکار دیگری که ندیمه اش بود به نام پریزاد حمایت کرد تا مدرسه ی پریزاد که همچنان در جوار حرم حضرت رضا ع پابرجاست ، احداث بشه.
به امید اینکه هر کدوم از ما زنان قدرت حمایت از هم رو دست کم نگیریم.
سپاس که من رو تا پایان همراهی کردید. بدرود
منابع:

منبع یک