درود و مهر
من مارال پژاوند هستم با پادکست زن در قاب تاریخ
و این قسمت ششم از پادکست زنان ادیب ایران زمینه با نقش آفرینی پریخان خانم شاهدخت با نفوذ دربار صفوی
در پادکست زنان ادیب ایران زمین با زنانی آشنا میشیم که نماد و الگویی هستند از زنانیکه از درون جوشیدند ، سرود خودشون رو سر دادن و از دل تمام نابرابریهای جنسیتی راهی برای ابراز وجود پیدا کردن اما اغلب در گوشه و کنار تاریخ گم شدن، در سایه موندن ، در انزوا فراموش شدن و یا اون طوری که شایسته است نامی از اونها برده نشده . زنانی که با لالایی های مادرانه و قصه هایی که نسل به نسل به اونها رسیده بود؛ به دنیای ادبیات پا گذاشتن ، تا بالاخره با همه گیری آموزش خوندن و نوشتن ، به امروزی برسم که زنان در تمام عرصه ها ی فرهنگی،هنری، ادبی، سیاسی و اجتماعی حضوری چشمگیر ، پررنگ و اثرگذار دارن.
اسپانسر این مجموعه هیچ کسی غیر از خود شما نیست. از شما نازنینان میخوام در صورتیکه این روایت به گوش جانتون نشست صدای من باشید و زن در قاب تاریخ رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید.
خب ابتدای داستان امروزمون در واقع نگاهی اجمالی و کلی به زندگی زنانیه که در دوره و زمانه ای میزیستند که انگار اقبال اونها در هنر و ادبیات بیشتر از قبله و بعد به معرفی پریخان خانم دختر قدرتطلب عصر صفوی که کمی به شرح زندگی و اشعارش میپردازم، برسم.
لازمه بدونین اونچه که اغلب به عنوان فرهنگ و ادبیات ، در عصر صفوی ازش صحبت میشه، بیشتر و بیشترادبیات مذهبی و مرثیه سراییه. نه ادبیات پرمایه وعرفانی. تا جایی که متأسفانه نگهداری مثنوی معنوی مولانا مثلا توی خونه ها ، مجاز نبود که دلیلش همین سیاست مذهبی سلسله ی صفویان بود که در اشعارشون ، تنها و تنهاعلمای دینی و ائمه رو شایسته ی مدح و تحسین میدونستن.
بنابراین عدم حمایت دربار از شاعران غزلسرا و مثنوی پرداز باعث شد این شعرا از دربار ایران فاصله بگیرند و برای امرار معاش به دربارهای عثمانی و تیموری هند روی بیارند . اینجا بود که سرایش شعر از سطح دربار و طبقات وابسته ، به میان مردمان عادی جامعه کشیده شد.
و اما بگم از زنان عصر صفوی. بیشتر زنان خاندان سلطنتی، بزرگان ، متمولین جامعه ، باسواد بودند و خودشون نامه نگاری میکردند. زنانی که نزد پدر و برادر،مادر و یا همسر درس ، به خصوص دروس فقهی و دینی خوانده بودند . همینطور زنان عالم ، زنان نقاش، زنان خطاط و خوشنویس و زنانی که به امور موقوفات به خصوص ساخت مدرسه ، مبادرت کرده و از موسسات مذهبی حمایت میکردند که خودش دلیلی بر استقلال اقتصادی اونها بود ؛ در این دوران ، کم نبودند.
زنان سفرنامه نویسی هم در این عصر حضور داشته اند که با وجود منع مسافرت بانوان به تنهایی، به همراه پدر،شوهر ،برادر به عنوانهای مختلف سفر زیارتی ، سیاحتی و یا کسب علم به سفر رفته و اقدام به سفرنامه نویسی کرده اند.
و همینطور طبع شعردر بین زنان درباری و زنان عادی در سطح جامعه وجود داشت و حضور ۳۱ زن شاعر در دوران صفوی، بیشتر از طبقه ی بزرگان، نمایش حضور پررنگتر فرهنگی و ادبی زنان در این مقطع تاریخیه.
حالا با این مقدمه میرم به سراغ یکی از بانوان اثرگذار باهوش ، علم پرور ،خوش قریحه و شاعر، دختر شاه تهماسب صفوی که تا به حال در این خاندان، کمتر نامی ازش شنیده ایم . پریخان خانم دومین دختر شاه تهماسب و سلطان آغا که در نزديکي اهر یا ابهر به دنیا اومد.
از نظر هوش در بین حرمسرای شاهی نظیر نداشت و به تعبیر مورخان از سایر دختران متمایز و مستثنی بود.خیلی کوچیک بود که به یادگیری علوم روز ، حقوق ، فقه و شعر علاقمندی نشون داد و خیلی زود هم سرآمد زمان خودش شد.
شاهدخت جسور و مقتدر داستان ما با ذکاوتی که داشت؛ تونست در دل پدر جایگاه ویژه ای باز کنه تا حدی که حتی پدر راضی به شوهر دادنش نمیشد و او به بالاترین مقامات در سلسله مراتب قدرت رسید.
شاه طهماسب به قدری به درستی نظر پری اعتقاد داشت که در امور مالی ملکی و امور جزئی و کلی به صلاحدید و نظر پری ، عمل میکرد. پریخان با خصلت اقتداری که داشت، تونست دو شاهزاده ی صفوی یعنی برادرانش ، اسماعیل و محمد خدابنده رو بر تخت سلطنت بنشونه.
در حوزه ی ادبیات هم گفته شده این شاهدخت همه چی تمام، با تخلص “حقیقی ” اشعاری زیبا سروده .یکی از این اشعار رو باهم بشنویم:
ساقیا تکیه بر این دار فنا ، نتوان کرد
باده پیش آر که تغییر قضا ، نتوان کرد
خانه بر رهگذر سیل فنا نتوان ساخت
فکر جاوید، در این کهنه سرا نتوان کرد
طاق ابروی تو محراب دلم تا نشود
ای پریچهره به اخلاص ، دعا نتوان کرد
ای حقیقی چو تورا عمر به پایان برسد
با همه حکمت لقمانش ، دوا نتوان کرد
پری با برخی شاعران هم عصر خودش، نظیر محتشم کاشانی مکاتبات و ارتباطاتی داشت و اونها رو تشویق میکرد.محتشم کاشانی در دیوان خودش، ۵ قطعه در وصف پری خان خانم سروده و حتی شاعران دیگری هم به مانند محتشم ، پری رو با القابی چون شهزاده ی زمین و زمان، خیرالنساء عهد، شاه پری و انس و همینطور معصومه ی زمان نامگذاری و توصیف کرده اند.
یکی دیگه از نشونه های علاقهمند ی پری به علم و دانش ، ساخت مدرسه ای در اصفهان بود که تا سالها این مدرسه به یادگار از پریخان خانم باقی بود و طلاب امور دینی در اون مشغول به تحصیل بودند تا اینکه کم کم به ویرانه ی تبدیل شد.
پری که درسالهای پایانی حکومت پدر ، محل مشورت و در تمامی امور کشورداری مداخله ی مستقیم داشت، انتظار هم داشت در تلاش و حمایتی که برای به تخت حکمرانی نشوندن برادرش شاه اسماعیل داشته؛ همچنان محل نفوذ ،مشورت و مشاوره باشه اما علیرغم اینکه شاه ، در ابتدا رأی و تلاش پری رو در برتخت سلطنت نشستن خودش، تحسین کرد و ریاست حرمسرا رو به او سپرد و در امور مهم از تدابیر او بهره میگرفت، کم کم پی برد که ارتقاء جایگاه پریخان ، باعث تضعیف موقعیت خودش خواهد شد پس رفتارش با خواهر رو تغییر داد و رو به سردی رفت و از قدرت پری کاست . امیران قزلباش و ملازمان رو از گرد او پراکنده و دست اون رو از امور مملکتی کوتاه کرد.
شاه اسماعیل که سالها در زندان عمر سپری کرده بود ، به حذف وکشتار سایر جانشینان سلطنت پرداخت. طبیعی بود که پری هم ساکت ننشینه . توطئه ها بر علیه شاه صورت گرفت و اینگونه بود که گفته شده شاه اسماعیل با دست خودش به سبب این اقدامات ، اسباب قتل و برکناری اش رو فراهم کرد.
بعد شاه اسماعیل ،پری خان تلاش کرد تا برادر بزرگتر و تقریبا نابینای خودش محمد خدابنده رو که گفته شده فردی ضعیف و ترسو بود رو بر تخت حکمرانی بنشونه تا بتونه در کنار این برادر، در امور مملکت داری مستقیما اثرگذارباشه و در واقع خودش به مانند قبل نقشی فعال در حکومت داشته باشه، اما به هر حال پریخان خانم، به مانند خودش ، مخالفین قدرت طلبی هم داشت . پری بالاخره با دسیسههای خیرالنساء بیگم همسر پادشاه، در همون پایتخت که قزوین باشه، به قتل رسید.
آرامگاه پری در امامزاده حسین در کنار قبر برادرانش شاه اسماعیل و سلیمان میرزاست.
بله پری دختر بااستعداد و خوش قریحه ای بود که به واسطه ی هوش سیاسی ای که داشت در مقاطعی حساسی از تاریخ ، حتی تونست یک مملکت رو به خوبی اداره کنه و نام و اقدامات مقتدرانه اش در اوراق تاریخ حتی بسیار بیشتر از اشعارش، به جا بمونه .
سپاس که من رو تا پایان همراهی کردید. بدرود
منابع
ضعیفه. حجازی . بنفشه