logomain
Search
Close this search box.
Search
Close this search box.
صدیقه دولت آبادی

عنوان اپیزود:

اپیزود 26 – صدیقه دولت آبادی بانوی روزنامه نگار و پیشگام جنبش زنان در ایران

شماره اپیزود:

گوینده:

مارال پژاوند

درباره اپیزود:

درود و مهر  

من مارال پژاوند هستم با پادکست زن در قاب تاریخ 

و این قسمت دهم از پادکست زنان ادیب ایران زمینه با نقش آفرینی صدیقه دولت آبادی بانوی روزنامه نگار و پیشگام جنبش زنان در ایران

 در پادکست زنان ادیب ایران زمین با زنانی آشنا میشیم که نماد و الگویی هستند از زنانیکه از درون جوشیدند ، سرود خودشون رو سر دادن و از دل تمام نابرابری‌های جنسیتی راهی برای ابراز وجود پیدا کردن اما اغلب در گوشه و کنار تاریخ گم شدن، در سایه موندن ، در انزوا فراموش شدن و یا اون طوری که شایسته است نامی از اونها برده نشده . زنانی که با لالایی های مادرانه و قصه هایی که نسل به نسل به اونها رسیده بود؛ به دنیای ادبیات پا گذاشتن ، تا بالاخره با همه گیری آموزش خوندن و نوشتن ، به امروزی برسم که زنان در تمام عرصه ها ی فرهنگی،هنری، ادبی، سیاسی و اجتماعی حضوری چشمگیر ، پررنگ و اثرگذار دارن. 

اسپانسر این مجموعه هیچ کسی غیر از خود شما نیست. از شما نازنینان میخوام در صورتیکه این روایت به گوش جانتون نشست صدای من باشید و زن در قاب تاریخ رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید.

داستان امروز من در باره ی یکی از اولین روزنامه نگاران زن درایران وصاحب اولین نشریه ی زنان با عنوان زبان زنان و از فعالین انقلاب مشروطه و جنبش زنان در ایرانه. صدیقه دولت آبادی 

 توی  اپیزودهای قبلی اشاره کرده بودم که انقلاب مشروطه نقطه ی عطفی برای رهایی زنان از زیر سایه ی خرافات و جهل و پستو نشینی بود و حرکت‌های دسته جمعی زنان در راستای آگاهی بخشی، آرام آرام پا گرفت و صدیقه بانوی مثال زدنی در میان این زنانه که عضو انجمن آزادی زنان و دبیر انجمن مخدرات وطن بود‌ .

صدیقه آخرین فرزند و تنها دختر خانواده ی دولت آبادی بعد از ۶ برادر بود. متولد دی ماه ۱۲۶۱ در اصفهان. از مادری فاضل به‌نام فاطمه بیگم و پدری روحانی به نام حاج میرزا هادی  که از روشنفکران تجدد طلب زمانه محسوب می‌شد؛ به دنیا اومد‌.

خود طاهره در شرح احوال خانوادگی اش نوشته بود که:

من تنها دختر خونواده بودم که در واقع بعد از۶ پسر به دنیا اومدم و از هر جهت عزیز و گرامی بودم و لله ای داشتم که او را حاجی صفر علی میخوندند. پدرم در ۶ سالگی گفته بود: حالا که بعد از۶ برادر توی جامعه ای پر از جهل و تبعیض به دنیا اومدی، به تو میگم  : اگر مثل برادرانت درس بخونی، مثل اونها از من ارث خواهی برد وگرنه تو را از ارث محروم خواهم کرد.همین که به ۶ سالگی رسیدم ، معلم سرخانه ای به نام شیخ محمد رفیع داشتم.

صدیقه ی باهوش ما،  تو هفت سالگی جزءه های مهم قرآن رو تموم کرد و نزد پدرش امتحان داد و از پدر یه قرآن خطی ارزشمند و از مادر یه النگوی طلا، جایزه گرفت.

صدیقه تحصیلات عربی و فارسی را نزد معلمش ،شیخ محمد رفیع  و دروس دوره ی متوسطه اش را نزد معلمان سرخانه ی دیگر و در دارالفنون گذراند. تمام برادران صدیقه در علم و دانش صاحب نام و در میان آنها یحیی دولت آبادی نویسنده و از رجال مشهور و نماینده ی مجلس از اصفهان درعصر مشروطیت بود که گاها درتکمیل آموزشهای صدیقه اون رو یاری می کرد.

صدیقه در ۱۵ سالگی با اعتضاد الحکما طبیب دربار ناصری که مورد محبت پدرش بود و البته با او اختلاف سنی زیادی داشت ؛ ازدواج کرد. اما در دوره و زمانه ی بسته ای که این سبک ازدواج رایج بود و مردان اجازه ی ۴ همسر شرعی و زنان متعدد صیغه ای داشتند؛ پدر فرهیخته ی صدیقه پیش از ازدواج دخترش، یک جزوه دان چرمی کوچک به او داد تا به امانت نزد خود نگه دارد و آن را تنها بعد مرگش باز نماید. و این امانت چیزی نبود جز حق طلاق که به صدیقه داده شده بود . که خودش  نمایانگر نگرانی این پدر و نداشتن نگاه سختگیرانه نسبت به مسئله ی طلاق بود.

فعالیت‌های اجتماعی صدیقه با عضویت در انجمن های فعال عصر مشروطه نظیر انجمن  مخدرات وطن و انجمن حریت زنان آغاز شد‌.

در ابتدای اپیزود اشاره کردم که صدیقه از روزنامه نگاران پیشرو در میان زنان بود و اولین نشریه ی زنان به نام زبان زنان را که فقط مقالاتی در ارتباط با مسائل مربوط به بانوان در آن چاپ میشد ؛ را در سال  ۱۲۹۸ در اصفهان علیرغم تعرضات و مخالفتهای کهنه پرستان و در نهایت آتش زدن دفتر روزنامه اش، به‌مدت دو سال منتشر کرد.

اون  در اصفهان مدرسه ی شرعیات را با هدف آموزش و سواد آموزی دختران تاسیس کرد که البته آنهم کمی بعد با مخالفت روحانیون تعطیل شد.

صدیقه بعد از زندگی زناشویی که ثمره ای هم نداشت و در نهایت  به جدایی ختم شد در.  جایی علت ناکامی در این ازدواج را اختلاف سنی زیاد و عدم وفق خلق و خو با همسرش اعلام کرده بود،  تصمیمی که حتی تا قبل از ازدواج و فوت پدر،  برای ادامه ی تحصیلات خود در رشته ی تعلیم و تربیت  داشت را عملی کرد‌.

در زمانه ای که سفر کردن زنان به اروپا طبق قوانین اون روز ایران آسون نبود و حتی کاری غیر معمول بود ، قوانینی مثل  بالای ۳۰ سال داشتن و سفر برای معالجه ، سفر زنان به اروپا رو مجاز میکرد ؛ صدیقه ی ۲۶ ساله ی مصمم و جسور داستان ما به کمک دو برادر خود یحیی و میرزا علی محمد که مسئله ی سفر او را در هیئت دولت مطرح و تاییدیه سفرش رو دریافت کردند ؛ این امکان رو یافت که به عنوان اولین زن ایرانی به تنهایی به اروپا سفر کند‌ که البته این خودش مایه ی مباهات مدیرگمرک فرانسه هم شد که به صدیقه با تعجب گفته بود: سی سال است در اداره ی گمرک هستم ولی زنی مسلمان که ایرانی باشد و تنها به اینجا آمده باشد را اولین بار است که می بینم..

بیان این نقل قول از رضاخان پهلوی که گفته بود: زنی که می‌خواهد برای تحصیل به اروپا برود البته حاضر به چنین فداکاری ایی خواهد بود که سنش را ۴ سال بزرگتر کند، هم خالی از لطف نیست.

بله  صدیقه  در ۱۳۰۲ به اروپا رفت و از دانشگاه سوربن در رشته ی تعلیم و تربیت، فارغ‌التحصیل شد.  

او در اواخر ۱۳۰۶ به ایران برگشت و از همان زمان دیگر بدون حجاب در مجامع حاضر میشد. البته که بارها این اعتقاد خود را اعلام کرده بود که آزادی زنان در رهایی از قید جهل و خرافاته و رفع حجاب باعث آزادی اونها  نمی شه. صدیقه در نشریه ی ایرانشهر که به صراحت در مورد مسئله ی کشف حجاب مینوشت و از معایب و محاسن اختلاط نژاد و ازدواج ایرانیان با زنان اروپایی صحبت میکرد، گفت: ” اول علم و تربیت باید و بعد آزادی که بی وجود این دو نتیجه ی آزادی بر بادی است. ” 

 اودر سال ۱۳۰۷ به سمت نظارت تعلیمات نسوان به استخدام وزارت اوقاف درآمد و سال بعد به سمت مدیریت کل تفتیش مدارس نسوان ،انتخاب گردید.  صدیقه در هر کجا که جنبشی، انجمنی و حرکتی در جهت رشد شعور اجتماعی زنان وارد عرصه میشد،  پیشگام بود. او به عضویت کانون بانوان که اولین انجمن صنفی بانوان با حمایت دولت به ریاست اشرف پهلوی بود هم ،درآمد .

اما صدیقه تا زمانی که زنده بود بر مواضع مستقلانه ی خودش و البته مبارزات مسالمت آمیزش در جهت سواد آموزی دختران و آگاهی بخشی زنان برای حضور در عرصه ی اجتماع و گسترش فرصت‌های آموزشی بیشتر برای اونها، باقی بود .

او چند سال آخر زندگیش رو به دلیل  تصادف و شکستگی در ناحیه ی پا که برای درمان عوارض ناشی از اون حتی به سوئیس هم سفر کرد که چون هزینه های درمان بالابود، ناتموم موند و دوباره  به ایران بازگشت ، در رنج و درد سپری کرد و در سال  ۱۳۴۰ چراغ زندگی صدیقه خاموش شد اما چراغ آگاهی ای که در طول زندگانیش سعی در روشن نگاه داشتنش داشت تا همیشه روشن خواهد موند.

مرکز فرهنگی زنان ایران در سال ۱۳۸۳ کتابخانه ای با نام صدیقه دولت آبادی دائر کرده است و از آن موقع تا امروز جایزه ی تندیس صدیقه ، هر ساله به عنوان بهترین اثر در حوزه ی مطالعات و ادبیات زنان ، به زنان محقق و نویسنده ، اهدا می‌شه.

سپاس که من رو تا پایان همراهی کردید. بدرود

داستان زندگی زنانی چون صدیقه ، نمادی از زندگی تمام زنانیه که دغدغه ای جز آگاهی بخشی و رشد شخصیت اجتماعی بانوان ندارن . کاری که بانوان موسس آکادمی آوای صلح سیمرغ ،بانو نظری و بانو صالح عزیز سالهاست قدم‌های موثری در این راستا با دوره های مهارت آموزی رایگان ، وبینارهای کارگاهی تمرین محور و مقالات ارزشمند راه‌حل محور  در سایت سامانه ی simorghacademy.com  برای زنان برمی‌دارند. 

منبع یک

منبع 2

BLACK

زمان باقی مانده تا شروع تخفیف بلک فرایدی روی پکیج‌های اشتراکی

روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
black2