logomain
Search
Close this search box.
Search
Close this search box.
جریره و فرنگیس بانوان شاهنامه

عنوان اپیزود:

اپیزود ۴ – جریره و فرنگیس بانوان شاهنامه

شماره اپیزود:

گوینده:

مارال پژاوند

درباره اپیزود:

اپیزود ۴ – جریره و فرنگیس بانوان شاهنامه

درود و مهر

من مارال پژاوند هستم ، با پادکست زن در قاب تاریخ .

و این قسمت سوم از پادکست زنان شاهنامه است . در شاهنامه با نقش آفرینی زنانی روبرو میشیم که از همتایان شاهان و پهلوانان اند . زنانی که آمیزه ای از مهر ، خرد ورزی و دلاوری اند . زنانی که به شاهی میرسند ، نظیرهمای، پوراندخت و آزرمیدخت . شهبانوان با درایتی چون سیندخت . شهدختانی نظیر ارنواز و شهناز . زنان گنجوری چون گلنار . زنان پهلوانی نظیر گردآفرید .زنان جنگاوری چون گردیه . زنان دلداده ای نظیر رودابه ، تهمینه و منیژه . همسرانی شجاع چون فرنگیس و جریره و مادرانی بلند آوازه چون فرانک ، سیندخت و رودابه .

اسپانسر این مجموعه هیچ کسی جز خود شما نیست . از شما نازنینان میخوام ، در صورتی که این روایت به گوش جانتون نشست ، صدای من باشید و زن در قاب تاریخ رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید . 

داستان امروز ما درباره ی دو بانو در شاهنامه است که در جایگاه همسران یک پهلوان و شاهزاده ی ایرانی نقش آفرینی میکنند . زنانی از دیار توران زمین ، همسران سیاوش جوان ، خوش سیما و پاک نهاد . همسر اول سیاوش جریره است ، فرزند گلشهر و پیران ویسه ؛سپهسالار و معتمد دربار افراسیاب شاه توران . و همسر دوم فرنگیس ؛ دختر بزرگ و زیبا روی افراسیاب .

قبل از اینکه به نقش آفرینی این دو بانوی وفادار ، شجاع و رنج دیده ، اما صبور در مصائب روزگار بپردازم ، لازمه که کمی از این شاهزاده ی دلاور براتون بگم . 

سیاوش که ثمره ی ازدواج کیکاووس پادشاه ایران و زنی زیبارو هست که  نام و نشان خاصی از خانوادش در شاهنامه نیست جز اینکه اشاره شده که نژادش به پدر فریدون میرسه و از خویشان گرسیوز مادر افراسیابه .کیکاووس شاه خشنود از تولد پسر ، طالع اون رو از ستاره شناسان جویا میشه و چون طالع سیاوش رو آشفته اعلام میکنن هراسان میشه و تصمیم میگیره وظیفه ی پرورش و تربیت سیاوش رو به رستم بسپاره . رستم هم که در حسرت پرورش فرزند ناکامش سهراب بوده با مهر و عشق فراوان این مسئولیت رو میپذیره و سیاوش رو با خودش به سیستان میبره . همه ی اونچه از آیین سپهسالاری ، کشورداری ، جنگاوری و شایسته ترین ویژگی های خودشه به اون می آموزه تا اینکه جوانی رشید و دلاور میشه . سیاوش که سالها از خانه و خانواده دور مونده عزم بازگشت به بارگاه پدرش کیکاووس شاه میکنه . پدر از شادی اومدن فرزند جشنی بزرگ برپا میکنه . سیاوش از خوش سیمایی همه رو به حیرت انداخته ، به خصوص نامادریش سودابه که با دیدن این جوان زیبا رو شیفته و آشفته میشه .با نقشه هایی که به سبب روشن شدن آتش کامجویی از فرزند همسرو در مقابل دیدن مخالفت های سیاوش میکشه ، بذر بد گمانی همسرش کیکاووس شاه رو نسبت به پسر می کاره . به این شکل که با دعوت سیاوش به شبستان و افشای راز شیفتگیش و بازهم روی خوش نشان ندادن سیاوش ، پیراهن اون رو از پشت میدره ، با ناله و شیون نزد همگان اون رو متهم به خیانت میکنه ، همون نمایشی که زلیخا بعدها در داستان یوسف بازی میکنه . 

سودابه با نماد زنی اغواگر بودن ، با اندیشه های ناپاک در شاهنامه حضور یافته که نیازمند تحلیل شخصیتی روانکاوانه ست ، که شما عزیزان میتونید در صورت تمایل داستان زندگی و مرگش رو توسط رستم رو به تفصیل در شاهنامه بخونید .

خب از اینکه سیاوش از تمام راستی آزماییهایی که طبق رسوم باستانی انجام میشده تا گناه یک متهم محرز بشه ، نظیر گذر از آتش سربلند بیرون میاد و بی گناهی اون و ناراستی سودابه آشکار میشه . اما برای در امان موندن از بدگمانی های پدر و گزند نامادری از پدرش کیکاووس شاه رخصت میطلبه که به همراه رستم رهسپار مرزهای ایران و جنگ با متجاوزین تورانی بشه . البته که پیروزی هایی به دست میاره تا اینکه افراسیاب در پی خوابی که خوابگزاران تعبیرش رو جنگ با سیاوش مساوی کشته شدن تمام ترکان و آشوب در کشور اعلام میکنند ، درخواست صلح و آشتی میده . سیاوش خسته از این نبرد طولانی ، شادمان از پدر کسب تکلیف میکنه ، اما کیکاووس شاه تاکید میکنه که جنگ باید تا نابودی کامل تورانیان ادامه پیدا کنه . سیاوش که خواهان صلح است با این پاسخ دلسرد کننده پدر ، به سخنان دلگرم کننده ی پیران ، سپهسالار لشکر افراسیاب ، که به اون نوید زندگی ای دلپذیر در توران میده گوش میسپاره . همون مردی که چندی بعد دخترش جریره رو به عقد سیاوش در میاره . اینگونه نور امیدی در دلش میتابه . پیران با عنوان سیاستمداری با تجربه در مقام مشاوربه افراسیاب  میگه  حالا که سیاوش از دربار ایران و پدر ناامیده اون رو به نزد خودمون فرابخونیم .کمی بعد که کیکاووس سالخورده می میره ، این سیاوش هست که پادشاه ایران میشه . اینگونه افراسیاب رضایت میده تا نامه ای به سیاوش بنویسه ، از اون که مادری تورانی نژاد داره میخواد که به توران نزد اون بره و یقین بدونه که در کنار تورانیان گرامی خواهد بود . به این ترتیب نقش آفرینی جریره و فرنگیس در شاهنامه با آمدن سیاوش به توران آغاز میشه . به مرور که پیران شایستگی های سیاوش رو میبینه از اون میخواد که برای رهایی از تنهایی از میان سه گزینه ، دختران افراسیاب ، دختران گرسیوز برادر افراسیاب و یا دختران خودش یکی رو به همسری انتخاب کنه . سیاوش هم با شنیدن اوصاف دختر مهتر پیران که  نوجوانی ماهرو به نام جریره ست ، اون رو به همسری برمیگزینه . دوران زندگی جریره با همه ی شایستگی های اون که در شاهنامه کمرنگ به اون پرداخته شده یک تراژدی پیوسته ست . حضور اون در زندگی سیاوش اون قدر فرعی و کوتاهه که در هیچ منبعی جز خود شاهنامه ی فردوسی نیومده . او بانویی غم آشناست . جریره شاید مصیبت کش ترین زنان شاهنامه به حساب بیاد .گلشهر همسر پیران چنان به زیبایی جریره رو آراسته میکنه که چیزی از جمال و کمال در نگاه سیاوش کم نمیاره . به این ترتیب دوران شیرین وصال جریره و سیاوش که البته بسیار هم کوتاهه آغاز میشه . و اینکه چرا کوتاه ، از اونجایی که پیران معتمد افراسیابه متوجه میشه که او به واسطه ی گفته های سخن چینان اندکی به سیاوش بدگمان شده . با این وصف به سیاوش پیشنهاد وصلت با دختر پادشاه توران رو میده و میگه هر چند که دختر من همسر توئه اما این ازدواج به سود تو خواهد بود ،من  جریره رو راضی خواهم کرد . اینگونه در دوستی و آرامش بین تو و افراسیاب گشوده میمونه . افراسیاب هم که نامه ی درخواست این ازدواج رو میبینه علی رغم اینکه سالها قبل از ستاره شناسی شنیده بود که او نبیره ای خواهد داشت که تمام شهرهای توران رو ویران میکنه ، با مشاوره ی پیران ، که به اون امید میده که کسی از نژاد سیاوش به دنیا بیاد بی گمان باهوش و با خرد خواهد بود ، تا بر ایران و توران حکمرانی کنه ، شادمان به این وصلت رضایت میده .بنابراین سیاوش در حالی که جریره رو به همسری داره و اون هم فرزندی از او در شکم ، با فرنگیس دختر مهتر افراسیاب ازدواج میکنه . 

فرنگیس زیبایی ، درایت ، اصالت و فرهنگ رو با هم در خودش جمع داره . اون به واسطه ی جانب داری از نیکی ، عدالت ، وفاداری به همسر و همینطور شجاعتی که در ابراز مخالفت و انتقاد از پدرش افراسیاب داره ، در شاهنامه مشهوره . 

و اما سیاوش که بنا به مصلحت های سیاسی و علی رغم میلش به این وصلت پرداخته ، با دیدن فرنگیس خوشنود شده و هر روز به مهر این دو افزوده ش. به این ترتیب در ادامه ی داستان دیگه از جریره اثری نمی بینیم تا اونجایی که فرود فرزند او و سیاوش به دنیا میاد . اوکه دور از همسرش زندگی میکنه ، تمامی آمال خودش رو در وجود فرود می ریزه . صبوری و سکوت جریره نمایش پایان نقش اون در زندگی سیاوش هست . و اما پایان نقش کمرنگ اون در شاهنامه نیست . 

سیاوش به همراه همسر زیبا روی جدیدش فرنگیس به جانب چین میره . او که پادشاهی این منطقه رو از افراسیاب دریافت کرده شهری زیبا به نام سیاوشگرد رو بنا میکنه . اونجا رو به عنوان پایتخت انتخاب میکنه . او از ستاره شناسان طالع و بخت خودش رو جویا میشه .و متوجه میشه که بنیاد فرخنده ای در انتظار او نیست . نقش فرنگیس در زندگی سیاوش از نقش جریره مهمتر و پررنگتره ، چرا که کیخسرویی رو به عنوان نیروی از بین برنده ی پلیدی به دنیا می آره که همون طالعی میشه که ستاره شناسان از قبل برای افراسیاب پیش بینی کرده بودند.

روزها میگذره ،فرنگیس بارداره ، گرسیوز برادر افراسیاب که واسطه ی پیغام های میان افراسیاب و سیاوش هست ، از اونجایی که شخصیتی بی مایه و حسود داره نمیتونه زیبایی های شهر سیاوش و محبت های افراسیاب نسبت به اون رو تحمل کنه . پس نقشه ها میریزه تا افراسیاب رو نسبت به سیاوش بدگمان کنه . به افراسیاب اطمینان میده که سیاوش با همراهی ایران و چین مشغول توطئه بر علیه اونه . پس به این ترتیب آتش خشم و شک و تردیدی که  افراسیاب از همون ابتدا نسبت به سیاوش در دل داشته رو مجددا تحریک و شعله ورمیکنه.  ‌

از اون طرف به سیاوش خبر میده که افراسیاب از تو کینه به دل گرفته و حکم مرگ تو رسیده . و سرانجام هم با صحنه سازی زمینه ی رویارویی سپاه سیاوش و افراسیاب رو فراهم میکنه . فرنگیس هم گریان ونالان از سیاوش میخواد تا به سمت روم بره . اما سیاوش که در می یابه هنگام رفتنش از این جهان فرا رسیده ، به فرنگیس که در ماه پنجم بارداری هست وصیت میکنه که اگر فرزند پسری زادی نام اون رو کیخسرو بگذار ، او پادشاه بزرگی خواهد شد و روزی انتقام من رو خواهد گرفت . سیاوش به فرنگیس میگه که دخالتی نکنه ، اما فرنگیس شجاع و وفادار به همسر خودش رو به پای پدر میندازه ، التماس میکنه که همسر من نیک سرشت ترین مرد جهانه و تمام اینها نیرنگ و دسیسه ای بیش نیست . اما پدر دستور میده تا فرنگیس رو زندانی کنند و در آخر هم سر سیاوش بیگناه رو از بدن جدا می کنند . بعد از کشته شدن سیاوش ناله ونفرین فرنگیس به آسمان بلند میشه . او بدون ترس و استوار در برابر پدر ستمگر و بی خرد خودش می ایسته و اون رو به باد انتقاد میگیره . فرنگیس به نشانه ی اعتراض به این نا عدالتی ، یکی از آیین های کهن سوگواری در ایرانیان باستان که بریدن گیسو و موی زنان هست رو به همراه دختران دیگر در توران در سوگ سیاوش به اجرا میگذاره . 

اینجا جا داره تا اشاره کنم که سنت گیس بریدن از طریق زنان که امروزه تونسته به یک حرکت نمادین جهانی تبدیل بشه از هزاران سال پیش به نشانه ی سوگ و اعتراض به ناعدالتی ، یکی از متداول ترین و پر معنا ترین آیین های سوگواری اقوام ایرانی بوده .گیسوانی که نماد باروری و برکت اند ، که به نشانه ی سوگ و قطع این باروری و نمادی از اعتراض بریده میشوند . 

افراسیاب خشمگین و هراسان از عکس العمل های فرنگیس دستور میده اون رو چنان بزنند تا فرزندش رو سقط کنه . البته فرنگیس با وساطت پیران از مجازات پدر نجات پیدا میکنه و میتونه در خانه ی پیران کیخسرو رو به دنیا بیاره . اما مجبور میشه به دستور افراسیاب بعد از تولد کودک رو به چوپانان بسپاره تا نژاد و نسبش رو فراموش کنه . فرنگیس تا آخرین لحظه ی زندگی به خاطره ی سیاوش و خانواده اش وفادار میمونه . او جایگاه حساس و ویژه ای داره ، چرا که همسر نازنینش رو به سبب حیله ورزی عمو و بی خردی پدر از دست داده . فرنگیس شاهد فشارهای روانی زیادی از جنگ های خونین در سرزمین پدر و همسر ، چرا که رستم به کین خواهی از سیاوش بلند شده . جریره هم که از همون آغاز قربانی تقدیره ، بعد از کشته شدن سیاوش چنان داغدار و پریشان میشه که تنها به یک چیز می اندیشه ، و اون هم گرفتن انتقام خون سیاوشه . 

زندگی این دو بانوی تورانی بسیار سخت ، دلخراش و در تنهایی سپری میشه . اما به مفهوم واقعی هر دو اونها نمادی از وفاداری به همسر و حمایت و استقامت یک مادر رو در شاهنامه نقش آفرینی میکنند .

حال که شما نازنینان با این دو بانوی اثرگذار در شاهنامه آشنا شدید ، میتونید پایان نقش آفرینی اونها رو در نقش حامی مقتدر از یادگاران همسر ، به تفصیل و به همراه اشعاری از فردوسی بزرگ در اپیزود بعدی بشنوید .

سپاس که من رو تا پایان همراهی کردید . 

بدرود

BLACK

زمان باقی مانده تا شروع تخفیف بلک فرایدی روی پکیج‌های اشتراکی

روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
black2