logomain
Search
Close this search box.
Search
Close this search box.
مهستی

عنوان اپیزود:

اپیزود 21 – مهستی بانوی رباعی سرای ایران

شماره اپیزود:

گوینده:

مارال پژاوند

درباره اپیزود:

درود و مهر .من مارال پژاوند هستم با پادکست زن در قاب تاریخ

و این قسمت سوم از پادکست زنان ادیب ایران زمینه با نقش آفرینی مهستی 

پادکست زنان ادیب ایران زمین، داستان زنانیه که ازدرون جوشیدن ، سرود خودشون رو سر دادن و از دل تمام نابرابری‌های جنسیتی راهی برای ابراز وجود پیدا کردن اما اغلب در گوشه و کنار تاریخ گم شدن، در سایه موندن ، در انزوا فراموش شدن و یا اون طوری که شایسته است نامی از اونها برده نشده . زنانی که با لالایی های مادرانه و قصه هایی که نسل به نسل به اونها رسیده بود؛ به دنیای ادبیات پا گذاشتن ، تا بالاخره با همه گیری آموزش خوندن و نوشتن ، به امروزی برسم که زنان در تمام عرصه ها ی فرهنگی،هنری، ادبی، سیاسی و اجتماعی حضوری چشمگیر ، پررنگ و اثرگذار دارن. 

اسپانسر این مجموعه هیچ کسی غیر از خود شما نیست. از شما نازنینان میخوام در صورتیکه این روایت به گوش جانتون نشست صدای من باشید و زن در قاب تاریخ رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید.

داستان امروز ما در مورد  بانویی شاعر، نوازنده و دبیر با روحیه ای اعتراضی و مردمی به نام مهستی که درعصری میزیست که شعرهای مدحیه رونق داشت . 

از ابتدا و انتهای زندگی مهستی و حتی زادگاهش ، اطلاعات موثقی در دست نیست و زندگی خصوصی مهستی که با نام های دیگری چون بیجه ، منیژه و منیجه هم در تذکره ها از او نام برده شده ، در هاله ای از ابهامه. گفته شده که چون به گنجوی ،  شهرت داره از اهالی گنجه است . از طرفی در نسخه ای خطی اومده که پدر مهستی از روحانیون شهر خجند بوده و مهستی در همون شهر ، به خواست پدرش به مکتب رفته و توی ده سالگی به واسطه ی استعداد سرشاری که داشته به عنوان بانویی دانشمند و ادیب شناخته میشه . مهستی بعد از مرگ پدر ،  به همراه مادر به گنجه میره و در همون شهره که میمیره.

گفته شده مهستی در موسیقی هم متبحر بوده . نواختن چنگ و عود و تار رو به خوبی میدونسته. توی بیست سالگی به زیبایی و خوش آوازی مشهور میشه، به همین جهت هم به دربار سلطان محمود محمدبن ملکشاه راه پیدا میکنه. البته بعضی چون حمدالله مستوفی مورخ و نویسنده ، مهستی رو همدوره ی سلطان محمود غزنوی دونستن و بعضی چون دولتشاه سمرقندی، شاعر و تذکره نویس قرن نهم ، او رو مهستی دبیر، محبوبه سلطان ، ظریفه روزگار و مداح سلطان سنجر سلجوقي معرفی کرده اند. عطار نیشابوری هم در الهی نامه اش ، مهستی رو هم دوره ی  سلطان سنجر دونسته .

 بنابراین هرکسی مهستی رو از شهر و دیاری دونسته و درباره ی او قصه ای ساخته. اونچه که مهمه نغمه ای که مهستی در دوره ی تنگ نظری و تعصب از خودش به عنوان یک زن شجاع و آزاده ، سر داده. چرا که مهستی بر خلاف شاعران هم دوره ی خودش که ستایشگرشاهان بودند، شعرهای اجتماعی می سرود و به گونه ای کنایه آمیز اعتراضش نسبت به شاعران مدیحه سرا رو نشون میداد. او از برجسته‌ترین رباعی سرایان پارسی گو بعد از خیام که از اندیشه هاي او تأثیر گرفته .بله عصر مهستی عصر رباعی بود واصلا مهستی به دلیل رباعیات زیبایی که سرود به شهرت رسید.

چند نمونه از رباعیات زیبای مهستی رو بشنویم:

امشب شب هجران و وداع و دوری است

فردا، دل را بدین سبب رنجوری است.

ای دل تو همی سوز، تو را فرمان است 

وی دیده ، تو خونگری، تو را دستوری است

و نمونه یک رباعی دیگه در وصف سلطان سنجر که گفته شده مهستی بعد از سرایش این رباعی ، بسیار مورد توجه شاه و در زمره ی شاعران دربار قرار گرفته.

شاها، فلکت اسب سعادت زین کرد

وز جمله ی خسروان، تو را تحسین  کرد

تا در حرکت سمند زرین لعلت

بر گل ننهد پای ، زمین سیمین کرد

مهستی پایه گذار مکتبی در شعر، به نام شهرآشوبه . یعنی موضوع شعرهای مهستی ، زندگی و ارتباط با صاحبان شغل‌های مختلف مردم کوچه و بازاربوده که به زیبایی هم ، استادکاران صنایع مختلف شهرش و چگونگی کار اونها رو معرفی کرده و تاثیری که حضور و کارکرد این مشاغل داشته رو به نظم آورده. سبکی که پیش از مهستی سابقه نداشت. و میشه گفت مهستی تونست با اشعارش و پیوند عمیقی که به توده ی مردم نشون داد ؛ فرهنگ عامه ی زمان خودش رو با نشوندن دادن سبک زندگی اونها به گوش آیندگان برسونه و این اشعار سند روحیه معترض و حقیقت جوی او بوده. بنابراین همین زیبایی و نوآوری های ادبی مهستی مانع فراموشی شعر او شده.

 البته که وابسته به دربار هم بوده ؟! چون مهستی به دوره و زمانه ای بسته ، و آلوده به تعصب تعلق داشت که مکتب رفتن و سواد آموختن و بالاتر از اون شاعری و خنیاگری و به خصوص دبیری ، شغلی خاص مردان و چنین هنر نمایی هایی از جانب یک زن، هنجارشکنی محسوب می‌شده و این امکانات ، تنها اندکی مختص زنان و دختران بزرگان و وابستگان به دربار بوده . البته  یه تحلیل دیگه هم هست که میگه : اساسا گنجه شهری چند ملیتی بوده و مرزی ، که به‌ دلیل‌ همسایگی با شهرهای مسیحی نشین، شرایط زندگی و معاشرت  زن و مرد با دیگر نقاط ایران اندکی تفاوت داشت و سختگیری و سنت‌های خرافی همراه با تعصب توی این ناحیه یعنی گنجه کمتر بود، همین محیط آزادتر سبب ظهور شاعران زنی چون مهستی در سده های ۵ و ۶ هجری قمری شده بود.

در تذکره ها اومده که مهستی تنها زنی در دربار سلجوقیه که به عنوان دبیر ، چنگ نواز و خواننده خدمت میکرد و طبیعیه که حضورش در دربار ، آگاهی‌ سیاسی و اجتماعی اون رو بالا برده .او با روحیات طبقه ی حاکم آشنا بوده امکانی که برای کمتر زنی در چنان عهد و زمانه ای وجود داشت.  پس مهستی میدونسته که مدح حاکمان و شاهان موقعیت‌هایی رو نصیب مداحان میکنه ، بنابراين به شیوه ای خردمندانه، ظریف و زنانه از زیردست ترین طبقات اجتماعی میگه و به صورتی کنایی ممدوحان قدرتمند رو به سخره میگیره. 

مهستی در رباعی هاش از عشقی که به  تاج الدین احمد ابن خطیب گنجوی که معروف به پور خطیب گنجه هست هم ؛ میگه و در نهایت هم به همسری او در میاد.

من مهستی ام بر صف خوبان شده طاق

مشهور به حسن ، در خراسان و عراق

ای پور خطیب گنجه از بهر خدا

مگذار بسوزم چنین از درد فراق

 احمد هم طبع شاعری داشته و مناظراتی میان او و مهستی  در میگرفته در الهی نامه و بسیاری از تذکره های قدیمی این مناظرات اومده. 

بله مهستی بانوی ادیب ،کاردان و شاعر اعتراضی داستان ما، علیرغم زندگی در جامعه ای مردسالارانه با سنت‌های فرهنگی محدود کننده ،سرود. نواخت.  وموندگار شد و اینگونه سهم خودش رو در ادبیات زنانه ی ایران زمین به انجام رسوند. 

سپاس که من رو تا پایان همراهی کردید. بدرود

منابع:

تاریخ شعر زنان. کراچی‌. روح انگیز 

آشنایی با مهستی گنجوی.گردآوری. نوع پرست. جلال

شهر آشوب مهستی.پناهگاه امن اعتراض

لینک منبع

BLACK

زمان باقی مانده تا شروع تخفیف بلک فرایدی روی پکیج‌های اشتراکی

روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
black2