نقش توانمندسازی زنان و دستیابی به برابری جنسیتی در توسعه پایدار

چکیده

هدف از این مطالعه کشف نقش توانمندسازی زنان و دستیابی به برابری جنسیتی در توسعه پایدار است.

برای دستیابی به این هدف، محقق از روش کیفی استفاده کرده، یافته های این مطالعه نشان می دهد که نقش زنان در ابعاد مختلف توسعه پایدار کمتر منعکس می شود و استفاده از نیروی کار زنان در توسعه اقتصادی کشور حداقل است.

همچنین حوزه سیاسی کشور، به طور کلی، فقط به مردان اختصاص دارد.

جایگاه زنان در جامعه نیز مشارکت کمتری در توسعه اجتماعی دارد.

بعلاوه، از حقوق زنان به درستی محافظت نمی شود تا زنان بتوانند در موضوعات مختلف کشورشان شرکت کنند.

علاوه بر این، زنان به شدت تحت تأثیر مشکالت محیطی قرار دارند و کمتر به مشارکت آنها در حفاظت از محیط زیست تاکید می شود.

نتایج حاکی از این است که اگر زنان توانمند نباشند و برابری جنسیتی حاصل نشود تا زنان بتوانند نقش خود را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطی ایفا کنند، کشور با شناخت تنها مشارکت

مردان در همه، به توسعه پایدار نخواهد رسید.

این مقاله توسط دکتر آفاق صالح رشته تحریر درآمده است. 

مقدمه

موضوع توانمندسازی زنان و برابری جنسیتی در صدر دستور کارها در سراسر جهان قرار دارد، زیرا نابرابری جنسیتی گسترده است.

در همه فرهنگ ها در کشورهای در حال توسعه، اختلاف جنسیتی در مقایسه با کشورهای پیشرفته بسیار بیداد می کند (احمد و همکاران، 2001).

مهمتر از همه، تبعیض جنسیتی و نابرابری ها بسیار آشکار است، اگرچه دولت های زیادی در تلاش برای کاهش چنین مشکالتی است.

در نتیجه، توانمندی کم زنان و شکاف بالای جنسیتی هنوز مانع روند توسعه کشور می شود (سازمان حفاظت از محیط زیست، 2012). حتی اگر اکثر کشور از جهات مختلف در مسیر پیشرفت باشد، احتمال پایداری آن وجود دارد.

از این رو، این مطالعه نیاز به توانمندسازی زنان و دستیابی به برابری جنسیتی را برای توسعه پایدار را نشان می دهد.

شناخت مولفه های هویت جنسیتی زن، یافتن جایگاه حقیقی او و دستیابی به شخصیت متعادل فردی و اجتماعی اش در مقابله و تنازع با اندیشه های کهن و مدرن تاریخ بشری، امری است که هنوز بشر در آن توفیقات چندانی نداشته است.

زن در اندیشه بشری مشکلات بسیاری را بر خود دیده است.

از موجودی ناقص الخلقه، طفیلی و تنها در خدمت مردان، در تفکر دیروزینِ برخی جوامع، تا اندیشه مدرن کنونی، که تعالیش تنها در همدوشی با مردان و پذیرش نقش های مردانه تصویر شده است.

هرچندزن و مرد دو گونه از یک نوع انسانی هستند و شناخت خصائص و ارزش های انسانی مشابه آنان، می تواند در هدف گذاری ها و بر نامه ریزی های مشترک، هر دو گونه را در بر گیرد؛

ضرورت توجه و پرداختن بهتفاوت ها و شاخصه های اختصاصی و چگونگیِ شکل گیری هویت زن و مرد، امری قطعی و اجتناب ناپذیر است لذا شناخت ابعاد و مولفه های هویت جنسیتی زنان، توانمندی ها و

محدودیت ها، نقش ها و مسئولیت های آنان ابتدائا در راستای خود آگاهی آنان و سپس در برنامه ریزی های اصولی ثبات خانواده و اجتماع از اهمیت بسیار برخوردار است.

یکی دیگر از مقاله های دکتر آفاق صالح مقاله بررسی مدیریت آموزشی و روانشناسی است. 

برای مطالعه بیشتر این مقاله روی دکمه زیر کلیک کنید…